معنی فارسی appled

B1

سیب‌مانند، صفتی که برای توصیف چیزی به کار می‌رود که شبیه به سیب است.

Adjective describing something that has the qualities of an apple.

example
معنی(example):

درخت سیب پر از میوه‌های رسیده بود.

مثال:

The apple tree was full of ripened fruit.

معنی(example):

او در مهمانی یک پیراهن سیب‌مانند پوشید.

مثال:

She wore an apple dress to the party.

معنی فارسی کلمه appled

: معنی appled به فارسی

سیب‌مانند، صفتی که برای توصیف چیزی به کار می‌رود که شبیه به سیب است.