معنی فارسی applegrower
B2کسی که میوه سیب میکارد و از آن نگهداری میکند.
A person who grows and cultivates apple trees.
- NOUN
example
معنی(example):
یک کشاورز سیب باید بداند که چگونه از درختان سیب مراقبت کند.
مثال:
An applegrower must know how to care for apple trees.
معنی(example):
کشاورز سیب در پاییز سیبها را برداشت کرد.
مثال:
The applegrower harvested the apples in the fall.
معنی فارسی کلمه applegrower
:
کسی که میوه سیب میکارد و از آن نگهداری میکند.