معنی فارسی apprehensible
B2به معنی قابل درک و فهم بوده و به چیزهایی اطلاق میشود که مردم بتوانند آن را به راحتی بفهمند.
Capable of being understood; easy to comprehend.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Which can be apprehended (usually in the sense of being understood).
example
معنی(example):
معلم اطمینان حاصل کرد که درسهایش برای همه دانشآموزان قابل درک است.
مثال:
The teacher made sure his lessons were apprehensible for all students.
معنی(example):
اگرچه پیچیده است، این نظریه با مطالعه دقیق قابل درک است.
مثال:
Although complex, the theory is apprehensible with careful study.
معنی فارسی کلمه apprehensible
:
به معنی قابل درک و فهم بوده و به چیزهایی اطلاق میشود که مردم بتوانند آن را به راحتی بفهمند.