معنی فارسی approachless
B1بدون روش یا رویکردی برای پیشبرد یک موضوع یا مسئله.
Having no approach or method to deal with a situation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بدون راه واضحی برای پیشرفت، تیم احساس عدم رویکرد کرد.
مثال:
Without a clear way to proceed, the team felt approachless.
معنی(example):
اوضعیت بدون راهکار به نظر میرسید تا زمانی که ایدههای جدید پیشنهاد شد.
مثال:
The situation seemed approachless until new ideas were proposed.
معنی فارسی کلمه approachless
:
بدون روش یا رویکردی برای پیشبرد یک موضوع یا مسئله.