معنی فارسی apsidally
B1به طور آپسییدالی، به نحوهای اشاره دارد که مربوط به فرورفتگی یا فضایی بزرگ و گنبدی در معماری باشد.
In a manner relating to the design or structure of apses.
- ADVERB
example
معنی(example):
محراب به صورت آپسیدالی قرار داده شده بود تا تأثیر معنوی آیین را افزایش دهد.
مثال:
The altar was positioned apsidally to enhance the ritual's spiritual impact.
معنی(example):
سازههایی که به صورت آپسیدالی طراحی میشوند معمولاً سبک معماری منحصر به فردی دارند.
مثال:
Structures that are designed apsidally often have a unique architectural style.
معنی فارسی کلمه apsidally
:
به طور آپسییدالی، به نحوهای اشاره دارد که مربوط به فرورفتگی یا فضایی بزرگ و گنبدی در معماری باشد.