معنی فارسی aquiform
B2شکل آبی، به معنی داشتن یا شبیه بودن به شکل یا فرم آب.
Having the shape or form of water.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شکلهای ابرها به نظر میرسید که به شکل آب در حال حرکت هستند.
مثال:
The shapes of the clouds seemed aquiform as they drifted across the sky.
معنی(example):
این مجسمه طراحی آبشکلی داشت که شبیه به امواج بود.
مثال:
The sculpture had an aquiform design that resembled waves.
معنی فارسی کلمه aquiform
:
شکل آبی، به معنی داشتن یا شبیه بودن به شکل یا فرم آب.