معنی فارسی arbitraging
B1آربیتراژ به عمل خرید و فروش همزمان یک دارایی در بازارهای مختلف برای کسب سود از تفاوت قیمتها اطلاق میشود.
The simultaneous purchase and sale of an asset in different markets to profit from price differences.
- verb
verb
معنی(verb):
To employ arbitrage
معنی(verb):
To engage in arbitrage in, between, or among
example
معنی(example):
سرمایهگذاران در حال آربیتراژ بین بازارهای مختلف برای افزایش سود خود بودند.
مثال:
Investors were arbitraging between different markets to maximize their profits.
معنی(example):
او فرصتهایی برای آربیتراژ نابرابریهای قیمت را کشف کرد.
مثال:
He discovered opportunities for arbitraging the price discrepancies.
معنی فارسی کلمه arbitraging
:
آربیتراژ به عمل خرید و فروش همزمان یک دارایی در بازارهای مختلف برای کسب سود از تفاوت قیمتها اطلاق میشود.