معنی فارسی arbitral

B2 /ˈɑːbɪtɹəl/

مربوط به داوری و تصمیم‌گیری در اختلافات حقوقی.

Pertaining to arbitration or arbitration decisions.

adjective

معنی(adjective):

Relating to arbitration.

example

معنی(example):

هیأت داوری اختلاف را به‌طور مؤثری حل کرد.

مثال:

The arbitral panel resolved the conflict effectively.

معنی(example):

تصمیم‌های داوری اغلب الزامی هستند.

مثال:

Arbitral decisions are often binding.

معنی فارسی کلمه arbitral

مربوط به داوری و تصمیم‌گیری در اختلافات حقوقی.