معنی فارسی archconspirator
B2دستپروران بزرگ، فردی است که در یک توطئه یا نقشه به شکل مرکزی نقش دارد و بیشتر از دیگران به برنامهریزی و اجرا میپردازد.
A principal instigator or leader in a conspiracy or plot.
- NOUN
example
معنی(example):
دستپروران بزرگ تمام طرح را طراحی کرد.
مثال:
The archconspirator plotted the entire scheme.
معنی(example):
مقامات، دستپروران بزرگ را قبل از اجرای طرحش دستگیر کردند.
مثال:
The authorities caught the archconspirator before he could execute his plan.
معنی فارسی کلمه archconspirator
:
دستپروران بزرگ، فردی است که در یک توطئه یا نقشه به شکل مرکزی نقش دارد و بیشتر از دیگران به برنامهریزی و اجرا میپردازد.