معنی فارسی archeologically
B1بهصورت باستانشناختی، در راستای روشهای علمی و تحقیقاتی باستانشناسی.
In a manner concerning archaeology; using the methods of archaeology.
- ADVERB
example
معنی(example):
این مکان بهطور باستانشناختی برای چندین سال مطالعه شد.
مثال:
The site was studied archeologically over several years.
معنی(example):
آنها به پروژه بهصورت باستانشناختی نزدیک شدند.
مثال:
They approached the project archeologically.
معنی فارسی کلمه archeologically
:
بهصورت باستانشناختی، در راستای روشهای علمی و تحقیقاتی باستانشناسی.