معنی فارسی archmediocrity
B1میانمایگی بزرگ، وضعیت یا شرایطی است که در آن کیفیت کم و متوسط است و هیجان یا پیشرفتی وجود ندارد.
A state of being characterized by lack of excellence or quality.
- NOUN
example
معنی(example):
زندگی در سطح متوسط میتواند احساس نارضایتی و کسلکنندگی داشته باشد.
مثال:
Living in archmediocrity can feel unfulfilling and dull.
معنی(example):
او میخواست از زندگی روزمره متوسط خود فرار کند.
مثال:
He wanted to escape the archmediocrity of his daily routine.
معنی فارسی کلمه archmediocrity
:
میانمایگی بزرگ، وضعیت یا شرایطی است که در آن کیفیت کم و متوسط است و هیجان یا پیشرفتی وجود ندارد.