معنی فارسی archmockery
B1ریشخند اصلی، عمل یا حالت مسخره کردن به صورت شدید یا مکرر.
Severe or extreme mockery, often directed towards someone or something.
- NOUN
example
معنی(example):
ریشخند اصلی ایدههای او باعث شد ارائه آنها دشوار شود.
مثال:
The archmockery of his ideas made it hard for him to present them.
معنی(example):
او نتوانست با ریشخند اصلی که به نظریاتش صورت میگرفت کنار بیاید.
مثال:
She couldn't handle the archmockery directed at her theories.
معنی فارسی کلمه archmockery
:
ریشخند اصلی، عمل یا حالت مسخره کردن به صورت شدید یا مکرر.