معنی فارسی arduously
B1به معنای به سختی و به زحمت، مدتی طولانی و با تلاش زیاد انجام دادن.
In a way that requires considerable effort and perseverance.
- ADVERB
example
معنی(example):
این پروژه به طور طاقتفرسا طی چندین ماه انجام شد.
مثال:
The project was completed arduously over several months.
معنی(example):
او به طرز طاقتفرسا برای رسیدن به اهدافش کار کرد.
مثال:
He worked arduously to achieve his goals.
معنی فارسی کلمه arduously
:
به معنای به سختی و به زحمت، مدتی طولانی و با تلاش زیاد انجام دادن.