معنی فارسی argentometrically
B1به صورت آرجنتومتریک، تحلیلی که به اندازهگیری نقره در نمونهها اشاره دارد.
In a manner pertaining to the measurement or analysis of silver.
- ADVERB
example
معنی(example):
نمونهها به صورت آرجنتومتریک تحلیل شدند تا دقت تضمین شود.
مثال:
The samples were analyzed argentometrically to ensure accuracy.
معنی(example):
نتایج به صورت آرجنتومتریک برای استانداردسازی گزارش شد.
مثال:
Results were reported argentometrically for standardization.
معنی فارسی کلمه argentometrically
:
به صورت آرجنتومتریک، تحلیلی که به اندازهگیری نقره در نمونهها اشاره دارد.