معنی فارسی argle-bargle
B2بحث و گفتگویی بیهدف و پر از حاشیه که معمولاً در مورد مسائل بیاهمیت صورت میگیرد.
A noisy or heated argument, often involving a lot of pointless discussion.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
A verbal argument.
verb
معنی(verb):
To argue.
example
معنی(example):
گفتگو به یک بحث زیاد درباره سیاست تبدیل شد.
مثال:
The conversation turned into a lot of argle-bargle about politics.
معنی(example):
چنان بحث بیپایانی وجود داشت که ما از موضوع اصلی منحرف شدیم.
مثال:
There was so much argle-bargle that we lost track of the main topic.
معنی فارسی کلمه argle-bargle
:
بحث و گفتگویی بیهدف و پر از حاشیه که معمولاً در مورد مسائل بیاهمیت صورت میگیرد.