معنی فارسی argumentatory

B2

مربوط به مباحثه و استدلال. این اصطلاح معمولاً در مورد نوشته‌ها یا مقالات به کار می‌رود که بحث و استدلال قوی در آنها وجود دارد.

Pertaining to argument or debate; related to argumentation.

example
معنی(example):

سبک استدلالی نوشتار او خوانندگان را جذب می‌کند.

مثال:

The argumentatory style of his writing engages readers.

معنی(example):

مقالات استدلالی به مهارت‌های استدلال قوی نیاز دارند.

مثال:

Argumentatory essays require strong reasoning skills.

معنی فارسی کلمه argumentatory

: معنی argumentatory به فارسی

مربوط به مباحثه و استدلال. این اصطلاح معمولاً در مورد نوشته‌ها یا مقالات به کار می‌رود که بحث و استدلال قوی در آنها وجود دارد.