معنی فارسی argutely
B1بهطور دقیق، به نوعی گوش دادن یا مشاهده با توجه و دقت.
In a manner that shows acute perception or attention to detail.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به جزئیات داستان بهطور دقیق گوش داد.
مثال:
She listened argutely to the details of the story.
معنی(example):
او وضعیت را با دقت زیر نظر گرفت و هر تغییر کوچکی را یادداشت کرد.
مثال:
He observed the situation argutely, noting every small change.
معنی فارسی کلمه argutely
:
بهطور دقیق، به نوعی گوش دادن یا مشاهده با توجه و دقت.