معنی فارسی arhythmically
B1به طور غیرقانونی، توصیف شیوهای از رفتار یا عمل که بدون رعایت ریتم است.
In a manner that lacks rhythm; irregularly.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور غیرقانونی صحبت کرد و فهمیدن او سخت بود.
مثال:
She spoke arhythmically, making it hard to understand her.
معنی(example):
این دستگاه به صورت غیرقانونی کار کرد و باعث سردرگمی شد.
مثال:
The machine operated arhythmically, causing confusion.
معنی فارسی کلمه arhythmically
:
به طور غیرقانونی، توصیف شیوهای از رفتار یا عمل که بدون رعایت ریتم است.