معنی فارسی aristological

B2

به ویژگی‌های خاص یا مطالعات در مورد گیاهانی اشاره دارد که تحت دسته آریستولوچیا قرار می‌گیرند.

Relating to the characteristics or studies of plants within the Aristolochia category.

example
معنی(example):

جنبه‌های آریستولوژیکی این گیاه جالب است.

مثال:

The aristological aspects of the plant are fascinating.

معنی(example):

او یک تحلیل آریستولوژیکی در کنفرانس ارائه داد.

مثال:

She presented an aristological analysis at the conference.

معنی فارسی کلمه aristological

: معنی aristological به فارسی

به ویژگی‌های خاص یا مطالعات در مورد گیاهانی اشاره دارد که تحت دسته آریستولوچیا قرار می‌گیرند.