معنی فارسی arm.

B1

بازو، اندامی از بدن که شامل بازو، قفسه سینه و شانه می‌شود و وظیفه حرکتی و فیزیکی دارد.

A human limb that extends from the shoulder to the wrist, used for various functions.

example
معنی(example):

یک بازو یک اندام بدن انسان است که امکان حرکت و دستکاری را فراهم می‌کند.

مثال:

An arm is a limb of the human body, enabling movement and manipulation.

معنی(example):

او بازویش را بالا برد تا علامت کمک بدهد.

مثال:

She raised her arm to signal for help.

معنی فارسی کلمه arm.

: معنی arm. به فارسی

بازو، اندامی از بدن که شامل بازو، قفسه سینه و شانه می‌شود و وظیفه حرکتی و فیزیکی دارد.