معنی فارسی armfuls

B1

مقدار زیادی که در یک دسته یا در آغوش حمل می‌شود.

A quantity that can be held in one's arms.

noun
معنی(noun):

The amount an arm or arms can hold.

example
معنی(example):

او دسته‌های بزرگ گل را برای دسته گل جمع‌آوری کرد.

مثال:

She collected armfuls of flowers for the bouquet.

معنی(example):

او دسته‌های چوب آتش را برای گرم نگه داشتن حمل کرد.

مثال:

He carried armfuls of firewood to keep warm.

معنی فارسی کلمه armfuls

: معنی armfuls به فارسی

مقدار زیادی که در یک دسته یا در آغوش حمل می‌شود.