معنی فارسی arousement
B1احساس یا وضعیت برانگیختگی و تحریک در یک موقعیت خاص.
The action or state of being excited or stimulated.
- NOUN
example
معنی(example):
جشن تولد سورپرایز یک برانگیختگی برای همه بود.
مثال:
The surprise party was an arousement for everyone.
معنی(example):
او وقتی خبر را دریافت کرد، حس برانگیختگی را احساس کرد.
مثال:
He felt a sense of arousement when he received the news.
معنی فارسی کلمه arousement
:
احساس یا وضعیت برانگیختگی و تحریک در یک موقعیت خاص.