معنی فارسی arrantly

B1

به وضوح، به طور آشکار و غیرقابل انکار.

Clear or manifest, especially in a negative context.

example
معنی(example):

او در فرضیاتش به وضوح اشتباه بود.

مثال:

He was arrantly wrong in his assumptions.

معنی(example):

ایده به وضوح احمقانه به سرعت رد شد.

مثال:

The arrantly foolish idea was quickly dismissed.

معنی فارسی کلمه arrantly

: معنی arrantly به فارسی

به وضوح، به طور آشکار و غیرقابل انکار.