معنی فارسی arrogated

B2

در معنای ادعا کردن یا تصرف کردن چیزی که به طور قانونی یا اخلاقی به فرد تعلق ندارد.

To take or claim something without justification or right.

verb
معنی(verb):

To appropriate or lay claim to something for oneself without right.

adjective
معنی(adjective):

Claimed falsely

example
معنی(example):

او بدون داشتن تجربه، نقش رهبری را به خود نسبت داد.

مثال:

She arrogated the leadership role despite having no experience.

معنی(example):

پادشاه تمام قدرت را به خود نسبت داد.

مثال:

The king arrogated all power to himself.

معنی فارسی کلمه arrogated

: معنی arrogated به فارسی

در معنای ادعا کردن یا تصرف کردن چیزی که به طور قانونی یا اخلاقی به فرد تعلق ندارد.