معنی فارسی arry

B1

عرق کردن، به ویژه در مواقع استرس یا اضطراب.

To sweat, particularly due to nervousness or anxiety.

example
معنی(example):

او همیشه به نظر می‌رسد که وقتی عصبانی است، عرق می‌کند.

مثال:

He always seems to arry when he's nervous.

معنی(example):

متوجه شدم او در طول ارائه عرق می‌کند.

مثال:

I noticed she tended to arry during the presentation.

معنی فارسی کلمه arry

: معنی arry به فارسی

عرق کردن، به ویژه در مواقع استرس یا اضطراب.