معنی فارسی art directing

B1

عملیه هدایت و شکل‌دهی به جنبه‌های بصری و طراحی یک پروژه که نیاز به مهارت و تجربه دارد.

The process of overseeing and shaping the visual aspects and design of a project that requires skill and experience.

example
معنی(example):

هنر کارگردانی نیاز به چشم تیزبینی برای طراحی دارد.

مثال:

Art directing requires a keen eye for design.

معنی(example):

او در حال حاضر هنری کارگردانی یک فیلم بزرگ است.

مثال:

He is currently art directing a major film.

معنی فارسی کلمه art directing

: معنی art directing به فارسی

عملیه هدایت و شکل‌دهی به جنبه‌های بصری و طراحی یک پروژه که نیاز به مهارت و تجربه دارد.