معنی فارسی arterying
B1عملی که طی آن شریانها از یک منبع اصلی منشعب میشوند.
The process of arteries branching out from a main source.
- OTHER
example
معنی(example):
شریانهایی که از قلب منشعب میشوند، به آن آرتریاتینگ میگویند.
مثال:
Artery branching out from the heart is called arteriating.
معنی(example):
پروسه آرتریاتینگ به انتقال خون غنی از اکسیژن کمک میکند.
مثال:
The process of arteriating helps deliver oxygen-rich blood.
معنی فارسی کلمه arterying
:
عملی که طی آن شریانها از یک منبع اصلی منشعب میشوند.