معنی فارسی artfully

B1

با مهارت، به طوری که نشان‌دهنده هنر یا خلاقیت باشد.

In a manner that is done with skill and creativity.

adverb
معنی(adverb):

In an artful manner.

example
معنی(example):

او گل‌ها را با هنر در گلدان چید.

مثال:

She artfully arranged the flowers in the vase.

معنی(example):

هنرمند با هنرمندی نقاشی کرد و جوهر صحنه را به تصویر کشید.

مثال:

The artist painted artfully, capturing the essence of the scene.

معنی فارسی کلمه artfully

: معنی artfully به فارسی

با مهارت، به طوری که نشان‌دهنده هنر یا خلاقیت باشد.