معنی فارسی artifactitious

B1

مصنوعی، به خصوص در مورد چیزی که ظاهری واقعی دارد اما در واقعیت ساختگی است.

Artificial; having characteristics that seem authentic but are actually fabricated.

example
معنی(example):

ادعاهای مصنوعی که توسط فروشنده مطرح شد، سخت به باور بودند.

مثال:

The artifactitious claims made by the salesman were hard to believe.

معنی(example):

کارهای هنرمند دارای کیفیت مصنوعی بود که بسیاری از منتقدان را مجذوب کرد.

مثال:

The artist's work had an artifactitious quality that intrigued many critics.

معنی فارسی کلمه artifactitious

: معنی artifactitious به فارسی

مصنوعی، به خصوص در مورد چیزی که ظاهری واقعی دارد اما در واقعیت ساختگی است.