معنی فارسی artistically
B2به صورت هنری، به شیوهای خلاقانه و زیبا که به زیبایی اثر توجه دارد.
In a way that shows skill and imagination in art.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In an artistic manner.
example
معنی(example):
او به طور هنری با رنگهای چشمگیر نقاشی کرد.
مثال:
She painted artistically with vibrant colors.
معنی(example):
این مجسمه به طور هنری ساخته شده بود.
مثال:
The sculpture was artistically crafted.
معنی فارسی کلمه artistically
:
به صورت هنری، به شیوهای خلاقانه و زیبا که به زیبایی اثر توجه دارد.