معنی فارسی asamblea

B2

آسَمبلا، جلسه‌ای که در آن گروهی از افراد برای بحث و تصمیم‌گیری گرد هم می‌آیند.

A meeting where a group of people come together to discuss and make decisions.

example
معنی(example):

آسَمبلا برای بحث در مورد مسائل جامعه گرد هم آمد.

مثال:

The asamblea met to discuss community issues.

معنی(example):

یک آسَمبلا بخش مهمی از فرآیندهای دموکراتیک است.

مثال:

An asamblea is an important part of democratic processes.

معنی فارسی کلمه asamblea

: معنی asamblea به فارسی

آسَمبلا، جلسه‌ای که در آن گروهی از افراد برای بحث و تصمیم‌گیری گرد هم می‌آیند.