معنی فارسی ascendingly
B1به صورت صعودی، به ترتیب افزایش.
In a manner that goes up or increases.
- ADVERB
example
معنی(example):
اعداد به صورت صعودی ترتیب داده شدند.
مثال:
The numbers were arranged ascendingly.
معنی(example):
آنها به صورت صعودی از پلهها بالا رفتند.
مثال:
They climbed the stairs ascendingly.
معنی فارسی کلمه ascendingly
:
به صورت صعودی، به ترتیب افزایش.