معنی فارسی ascertainable
B2قابل احراز، قابل تأسیس و شناختن.
Capable of being determined or discovered.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اطلاعات موجود در گزارش از طریق منابع مختلف قابل احراز است.
مثال:
The information in the report is ascertainable through various sources.
معنی(example):
بسیاری از حقایق قابل احراز هستند اگر به اندازه کافی تحقیق کنید.
مثال:
Many facts are ascertainable if you do enough research.
معنی فارسی کلمه ascertainable
:
قابل احراز، قابل تأسیس و شناختن.