معنی فارسی asearch
B1جستجو کردن برای پیدا کردن چیزی، معمولاً در زمینههای خاص یا مشخص.
To search, especially in a thorough or careful manner.
- VERB
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند برای یافتن گنجینههای پنهان جستجو کنند.
مثال:
They decided to asearch for hidden treasures.
معنی(example):
ما باید قبل از تاریکی منطقه را جستجو کنیم.
مثال:
We need to asearch the area before it gets dark.
معنی فارسی کلمه asearch
:
جستجو کردن برای پیدا کردن چیزی، معمولاً در زمینههای خاص یا مشخص.