معنی فارسی ashen
B2 /ˈæʃ.ɪn/به معنای رنگ خاکستری و بیروح؛ معمولاً به حالت چهره یا رنگ چیزها اشاره دارد.
Pale gray; resembling ashes.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Made from the wood of the ash-tree.
مثال:
An ashen bow and quiver of arrows beside.
example
معنی(example):
چهره او پس از شنیدن خبر بد به رنگ خاکستری درآمد.
مثال:
His face turned ashen after hearing the bad news.
معنی(example):
آسمان قبل از طوفان به رنگ خاکستری به نظر میرسید.
مثال:
The sky looked ashen before the storm.
معنی فارسی کلمه ashen
:
به معنای رنگ خاکستری و بیروح؛ معمولاً به حالت چهره یا رنگ چیزها اشاره دارد.