معنی فارسی ashine
B1 /əˈʃaɪn/واژهای که برای توصیف درخشش یا تابش نور استفاده میشود.
To shine or emit light.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Shining; radiant; bright
مثال:
Her face was ashine with joy.
example
معنی(example):
خورشید در صبح شروع به درخشش کرد.
مثال:
The sun began to ashine in the morning.
معنی(example):
ستارهها در آسمان شب شروع به درخشش کردند.
مثال:
The stars began to ashine in the night sky.
معنی فارسی کلمه ashine
:
واژهای که برای توصیف درخشش یا تابش نور استفاده میشود.