معنی فارسی askingly
B1askingly به حالتی محدود اشاره دارد که در آن فردی به دنبال پاسخ یا اطلاعاتی مشخص است.
In a manner that conveys a request or plea for information or clarification.
- ADVERB
example
معنی(example):
او با نگاهی askingly به او نگاه کرد و امیدوار بود که توضیحی بشنود.
مثال:
She looked at him askingly, hoping for an explanation.
معنی(example):
چهرهاش بهصورت askingly کنجکاو بود و پاسخ را طلب میکرد.
مثال:
His expression was askingly curious, prompting a response.
معنی فارسی کلمه askingly
:
askingly به حالتی محدود اشاره دارد که در آن فردی به دنبال پاسخ یا اطلاعاتی مشخص است.