معنی فارسی aspectant

B1

aspectant به ویژگی یا حالت خاصی اشاره دارد که در یک تحلیل یا مشاهده تأثیر دارد.

Referring to a feature or state that influences an analysis or observation.

example
معنی(example):

ویژگی‌های منظر در تحلیل با دقت ذکر شده بودند.

مثال:

The aspectant features in the analysis were carefully noted.

معنی(example):

در نقش منظر خود، او نحوه تعامل مردم را مشاهده کرد.

مثال:

In his aspectant role, he observed how people interacted.

معنی فارسی کلمه aspectant

: معنی aspectant به فارسی

aspectant به ویژگی یا حالت خاصی اشاره دارد که در یک تحلیل یا مشاهده تأثیر دارد.