معنی فارسی asperly

B1

به‌صورت زبر یا خشن، اشاره به سطحی دارد که احساس زبری یا خشنی می‌دهد.

In a manner that is rough or coarse.

example
معنی(example):

سطح زیر لمس من زبر حس می‌شد.

مثال:

The surface felt asperly under my touch.

معنی(example):

پارچه به‌شکل زبر بافته شده بود و این باعث می‌شد زبر باشد.

مثال:

The fabric was woven asperly, making it rough.

معنی فارسی کلمه asperly

: معنی asperly به فارسی

به‌صورت زبر یا خشن، اشاره به سطحی دارد که احساس زبری یا خشنی می‌دهد.