معنی فارسی asphaltic
B1نسبت به آسفالت، مربوط به موادی که در ساخت و تشکیل آسفالت به کار میروند.
Related to or consisting of asphalt.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سطح آسفالتی جاده به جلوگیری از نفوذ آب کمک میکند.
مثال:
The asphaltic surface of the road helps prevent water from leaking through.
معنی(example):
مواد آسفالتی عمدتاً در ساخت آسفالت جاده استفاده میشوند.
مثال:
Asphaltic materials are commonly used in pavement construction.
معنی فارسی کلمه asphaltic
:
نسبت به آسفالت، مربوط به موادی که در ساخت و تشکیل آسفالت به کار میروند.