معنی فارسی asphalting
B2آسفالت کردن، فرآیند پوشاندن سطح زمین با آسفالت به منظور ایجاد جادههای صاف و مناسب برای عبور و مرور است.
The process of laying asphalt to create or repair roads.
- verb
- noun
verb
معنی(verb):
To pave with asphalt.
noun
معنی(noun):
An application of asphalt.
example
معنی(example):
آسفالت کردن جاده برای سفر ایمن مهم است.
مثال:
Asphalting the road is important for safe travel.
معنی(example):
شهر قصد دارد چندین خیابان را در این تابستان آسفالت کند.
مثال:
The city plans on asphalting several streets this summer.
معنی فارسی کلمه asphalting
:
آسفالت کردن، فرآیند پوشاندن سطح زمین با آسفالت به منظور ایجاد جادههای صاف و مناسب برای عبور و مرور است.