معنی فارسی aspiratory
B1آسپیراتوری، مربوط به فرایند تنفس و مکانیسمهای درگیر در آن است.
Relating to or aiding in the process of breathing or inhalation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پزشک فرایند آسپیراتوری ریهها را توضیح داد.
مثال:
The doctor explained the aspiratory process of the lungs.
معنی(example):
عضلات آسپیراتوری به تنفس کمک میکنند.
مثال:
Aspiratory muscles help in breathing.
معنی فارسی کلمه aspiratory
:
آسپیراتوری، مربوط به فرایند تنفس و مکانیسمهای درگیر در آن است.