معنی فارسی aspiringly

B1

به صورت حاکی از آرزو و امیدوار بودن به موفقیت یا دستیابی به هدفی.

In a manner that expresses a desire to achieve something great or admirable.

example
معنی(example):

او به صورت الهام‌بخش درباره رؤیاهایش صحبت می‌کند.

مثال:

She speaks aspiringly about her dreams.

معنی(example):

او به صورت الهام‌بخش به دنبال علاقه‌اش به هنر است.

مثال:

He aspiringly pursues his passion for art.

معنی فارسی کلمه aspiringly

: معنی aspiringly به فارسی

به صورت حاکی از آرزو و امیدوار بودن به موفقیت یا دستیابی به هدفی.