معنی فارسی assassinator

B2

شخصی که اقدام به ترور یا قتل عمدی یک فرد می‌کند.

A person who commits assassination or deliberate murder.

example
معنی(example):

فیلم زندگی یک تروریست مشهور را به تصویر کشید.

مثال:

The movie portrayed the life of a famous assassinator.

معنی(example):

او به خاطر اعمالش در طی درگیری یک تروریست شناخته شد.

مثال:

He was deemed an assassinator for his actions during the conflict.

معنی فارسی کلمه assassinator

: معنی assassinator به فارسی

شخصی که اقدام به ترور یا قتل عمدی یک فرد می‌کند.