معنی فارسی assed
B1برای تمسخر یا قضاوت ناعادلانه درباره کسی به کار میرود.
To be mocked or criticized unfairly.
- VERB
example
معنی(example):
او به خاطر رفتار غیرمعمولش توسط همسالانش به طنز گرفته شد.
مثال:
He was assed by his peers for his unusual behavior.
معنی(example):
بسیاری از افراد به خاطر نچسبیدن به جمع مورد تمسخر قرار گرفتهاند.
مثال:
Many people have been assed for not fitting in.
معنی فارسی کلمه assed
:
برای تمسخر یا قضاوت ناعادلانه درباره کسی به کار میرود.