معنی فارسی assemblywoman
B1نماینده زن، شخصی که به عنوان نماینده زنان در یک نهاد قانونگذاری ایالت فعالیت میکند.
A female member of a legislative assembly.
- noun
noun
معنی(noun):
A female member of an assembly.
معنی(noun):
A member of the lower house of certain US state legislatures.
example
معنی(example):
یک نماینده زن تلاش میکند تا منافع زنان را در دولت نمایندگی کند.
مثال:
An assemblywoman works to represent women’s interests in government.
معنی(example):
نماینده زن برای سیاستهای بهداشت و درمان بهتر سخنرانی کرد.
مثال:
The assemblywoman advocated for better healthcare policies.
معنی فارسی کلمه assemblywoman
:
نماینده زن، شخصی که به عنوان نماینده زنان در یک نهاد قانونگذاری ایالت فعالیت میکند.