معنی فارسی assheadedness
B1به حالت یا کیفیت احمقانه اشاره دارد که معمولاً به ببخشی ذهنی یا رفتار احمقانه اطلاق میشود.
The quality or state of being foolish or lacking common sense.
- NOUN
example
معنی(example):
احمق بودن او مشکلات زیادی در پروژه ایجاد کرد.
مثال:
His assheadedness caused many problems in the project.
معنی(example):
احمق بودن تیم در کمبود برنامهریزی آنها مشهود بود.
مثال:
The team's assheadedness was evident in their lack of planning.
معنی فارسی کلمه assheadedness
:
به حالت یا کیفیت احمقانه اشاره دارد که معمولاً به ببخشی ذهنی یا رفتار احمقانه اطلاق میشود.