معنی فارسی assientist

B1

شخصی که به علم و فناوری می‌پردازد و به تحلیل داده‌ها و مشاهدات می‌پردازد.

A person who practices or studies in the field of science.

example
معنی(example):

یک assientist باید داده‌ها را به دقت بررسی کند.

مثال:

An assientist must examine the data carefully.

معنی(example):

نقش یک assientist شامل تحلیل‌های دقیق است.

مثال:

The role of an assientist involves rigorous analysis.

معنی فارسی کلمه assientist

: معنی assientist به فارسی

شخصی که به علم و فناوری می‌پردازد و به تحلیل داده‌ها و مشاهدات می‌پردازد.