معنی فارسی assoilzie

B1

آزادسازی، عمل بخشیدن و رهایی.

To absolve or free from sin.

example
معنی(example):

او از قدرت‌های خود برای آزادسازی روح بدبخت استفاده کرد.

مثال:

She used her powers to assoilzie the unfortunate soul.

معنی(example):

آزادسازی به معنای بخشش به نیازمندان بود.

مثال:

To assoilzie was to grant forgiveness to those in need.

معنی فارسی کلمه assoilzie

: معنی assoilzie به فارسی

آزادسازی، عمل بخشیدن و رهایی.