معنی فارسی astony
B1حیرت، حالتی است که در آن فرد به طور غافلگیرکننده و شدید شگفتزده میشود.
The state of being filled with astonishment.
- NOUN
example
معنی(example):
کودک هنگام روایت داستان با صدای حیرتآور صحبت کرد.
مثال:
The child spoke with a tone of astony when telling the story.
معنی(example):
حیرت او باعث شد که همه به دقت گوش دهند.
مثال:
His astony made everyone listen closely.
معنی فارسی کلمه astony
:
حیرت، حالتی است که در آن فرد به طور غافلگیرکننده و شدید شگفتزده میشود.